یکی از عوامل تعیین کننده موفقیت ما در محیط کار به عنوان عضوی از سازمان، آشنایی با مهارت کار تیمی است. اگر بتوانیم این روحیه را در خود بیابیم، آنرا تقویت کنیم و در مسیر درست به کار بگیریم، میتوانیم در کار تیمی، نقش خود را پررنگتر کنیم.
حتی اگر به موضوع کار تیمی، از دید عضوی از سازمان نگاه نکنیم و خود را صاحب کسب و کار بدانیم یا فردی که به صورت فریلنسری در حال فعالیت هست، باز هم به تنهایی همه کارها پیش نخواهد رفت و یادگیری مهارت کار تیمی و فعالیت در تیم را نیاز داریم.
در این مقاله به اهمیت آشنایی با کار تیمی و سه دلیل مهم آن را مرور خواهیم کرد:
کار تیمی = حل مسائل در کوتاهترین زمان
به اشتراک گذاشتن نظرها و تجربیات متفاوت، پاسخگویی را تقویت میکند و میتواند به تصمیمگیری مؤثرتر و سریعتری نسبت به زمانی که کار توسط یک شخص صورت میگیرد، منجر شود.
به عنوان مثال در مواقع بحران به هیچ وجه تصمیم فردی و انجام کار به تنهایی پاسخگوی حل مسئله نیست. وقتی مجموعه متنوعی از مهارتها و دانشها جمع میشود، نتیجه بهتری حاصل خواهد شد. به جای مرور یک تجربه، ما تجربیات زیادی از افراد مختلف دریافت میکنیم و در این طور مواقع افراد نقصهای یکدیگر را رفع میکنند و سریعتر به راه حل مناسب خواهیم رسید و جز حضور و انجام کار تیمی، این امر تحقق نخواهد یافت.
یک فضای تیمی خوب و مناسب به افراد این امکان را میدهد که بهصورت جمعی طوفان فکری کنند، که به نوبه خود موفقیت در حل مسئله را افزایش میدهد و منجر به خلق راهحلهای کارآمدتر و مؤثرتری میشود.
کار تیمی به کسب و کار ما اجازه میدهد که پروژههای مهم را در ضربالاجلهای مشخص به انجام برسانیم. وقتی چندین نفر روی یک پروژه کار کنند، آن پروژه میتواند به صورت مساوی بین این افراد تقسیم شود تا وظایفشان را در زمان مشخص انجام دهند. این امر به کاهش زمان تحویل پروژه کمک خواهد کرد.
کار تیمی سرعت عملکرد را بالا میبرد. کاری که به صورت انفرادی ممکن است ماهها به درازا بکشد تا به سرانجام برسد، با همفکری و مشارکت چند نفر ممکن است ظرف چند ساعت حل شود. همفکری باعث باز شدن راههایی میشود که ممکن است یک فرد به هر دلیلی از وجود آنها بیخبر باشد.
کار تیمی= فرصتهای ارزشمند برای یادگیری
اکثر ما دوست داریم چیزهای جدید یاد بگیریم و مهارتهای جدیدی را خودمان ایجاد کنیم. این احساس کشف چیزهای ناشناخته در درون همهی ما وجود دارد. (قاره امریکا همینجوری کشف شد) فقط نیاز به یک جرقه دارد.
حالا به این فکر کنید اگر تمام اعضای مجموعه به فکر یادگیری و کشف چیزهای ناشناخته باشند چه اتفاقی میافتد؟ ایدههای تازه به وجود میآیند. ساختارهای جدید ایجاد میشوند و کسب و کار در مسیر رشد و پیشرفت قرار میگیرد.
همکاری تیمی باعث میشود منافع تک تک اعضا و شرکت در یک راستا قرار بگیرد. اعضا با هم کار میکنند، تعامل دارند، همفکری میکنند و میتوانند ببینند که سایر اعضا چگونه کار میکنند، فکر میکنند، مشورت میکنند و به نتیجه میرسند. این امر به آنها کمک میکند تا بتوانند مهارتهای خود را به کمک مشاهداتی که دارند بهبود دهند و نقاط ضعف خود را رفع کنند. این مهارتهای تازه در طی همین پروسه میتواند تمرین شود و هر چه بیشتر این مشاهدات تکرار شوند، این مهارت عمیقتر آموخته میشود
ممکن است ما مفاهیم جدیدی را از دیگران با تجارب مختلف یاد بگیریم و اشتباهات آن ها را ببینیم و این به ما کمک می کند در آینده خطا نکنیم.
مورفی می گوید:” وقتی اعضای گروه از مهارت های منحصر به فرد خود، برای درخشش در نقش های خود استفاده می کنند، محیطی مبتنی بر احترام و همکاری متقابل ایجاد می شود که به نفع کل گروه است
کار تیمی= احساس امنیت کارکنان در محیط کار و برقراری ارتباط سازنده
بعضی اوقات ایدهها و تصمیمهای درست میتواند از کسی به ما منتقل شود که حتی فکرش را هم نمیکردیم. برای تصمیمهای بلندمدت بهتر است با تمامی اعضا بحث و گفتگو داشته باشیم و نظرات آنها را نیز در تصمیمگیری خود لحاظ کنیم. جلسات هفتگی یا سلسله رویدادهای طوفان مغزی (Brain Storming) را شاید بتوان یک راهکار خوب در نظر گرفت. ولی باید توجه کنیم که این موضوع یک نکته منفی بزرگ دارد. در این گونه نشستها و جلسات، افرادی بیشتر صحبت میکنند که فن بیان خوبی دارند و سطح اعتماد به نفسشان بالاتر از سایرین است. این موضوع سبب میشود تا افرادی که از این دو مهارت برخوردار نیستند، ساکت بوده و بیشتر نظارهگر باشند در صورتی که ممکن است برگ برنده در دستان آنها بوده و ایدههای بسیار خوبی در سر داشته باشند و باید حواسمان به هر دو گروه باشد.
نکته بسیار مهم و حائز اهمیت بعدی که باعث ایجاد احساس امنیت میشود اینکه اهداف کار به اطلاع کارمندان رسانده شود و تمام ابزاری که برای کار به آنها نیاز دارند نیز در اختیارشان قرار بگیرد.
اگر وارد مسائل بسیار جزیی وظایف یک کارمند شویم، اعضای تیم به جای فکر به انجام کار تیمی خلاقانه و موثر، بیشتر به دنبال راضی کردن ما به عنوان مدیر تیم خواهند بود. مسلما حتی اگر کارکنان یک مجموعه یا اعضای تیم به صورت کاملا متعهد و درست، کار خود را در محیط کاری انجام دهند، زمانی که شخصی دایما در کارشان سرک بکشد و به دنبال ایراد باشد، هیچگاه صد درصد توان خود را صرف بهبود عملکردشان نمیکنند. به جای مدیریت جزئیات یک کارمند، بهتر است با توسعه فرهنگ اعتماد، صداقت و احترام یک فضای کاری بینظیر را شکل دهیم که در آن اعضای تیم با هماهنگی تمام در حال کار باشند و ارتباط سازنده برقرار شود
وقتی اعضای تیم فکر کنند که کارهایشان و همچنین حرفهایی که میزنند تاثیرگذار است، قطعا بهتر و موثرتر در کنار یکدیگر کار میکنند. توجه داشته باشید که بهبود کار تیمی در گرو بهبود تمام اعضا است. پس برای اینکه به ایدهآلترین حالت ممکن برسیم، باید نظرات اعضا را به خوبی مورد بررسی قرار داد.